Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پول نیوز»
2024-05-03@05:45:33 GMT

این کودکان تشنه محبت هستند

تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۴۵۸۳۸

این کودکان تشنه محبت هستند

روانشناس و فعال حوزه کودک تأکید کرد: ۱۸ ماه اول زندگی از این جهت که مادر چطور با کودکش رفتار کند، مهم محسوب می‌شود؛ چرا که این زمان در ساخته شدن شخصیت کودک بسیار اثرگذار است.

دنیای کودکی دنیای عجیب و غریبی است؛ دورانی که از لحظه تولد نوزاد لحظات مختلف و متنوعی را تجربه می‌کند و در مسیر پر تلاطم زندگی به سمت خردسالی تا نوجوانی و هزاران رویداد و واقعه را تجربه کرده و با جسم و روحش خو می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



یکی از موضوعات مهم در دوران کودکی بحث محبت کردن یا در نقطه مقابل آن محبت نکردن والدین به کودکان است؛ مولفه مهمی که در تربیت بسیار قابل توجه و تاثیر گذار است و فقدان آن می‌تواند عواقب سوئی بر تربیت و رشد روحی و جسمی کودک بگذارد.

برای آشنایی و کسب دانش و مهارت مواجهه با چنین حالتی در کودکان با «سالومه آقایی، روانشناس و فعال در حوزه کودکان» به گفتگو نشستیم تا درباره کمبود محبت و نشانه‌هایی کودکان دچار این حالت شده به بحث بنشینیم. آنچه در ادامه از نظر گرامی‌تان می‌گذرد، مشروح این گفت‌وگوست.

در ابتدای بحث درباره اینکه محبت کردن در کودکان باید چگونه باشد و در چه سنی از اهمیت بیشتری برخوردار است توضیح دهید.

کودکی که به دنیا می‌آید در ماه‌های اول خیلی نیاز دارد که وابسته به مادرش باشد و برای هر چیزی مانند خوابیدن، بیدار شدن، غذا خوردن و... تا چند ماه این وابستگی ادامه دارد تا اینکه به حدود ۶ ماهگی که می‌رسد وابستگی بچه‌ها تبدیل به دلبستگی می‌شود؛ یعنی کم کم دست و پا تکان داده و از بغل مامان بیرون آمده و خودی نشان می‌دهد و آزادتر حرکت می‌کند؛ از مرحله وابستگی زیاد به مادر کم کم در می‌آید و مرحله دلبستگی می‌رسد.

چند نوع دلبستگی داریم. یکی ایمن است؛ یعنی کودک هر وقت که می‌خواهد مادرش در دسترس باشد در دسترس است و مادر می‌فهمد گریه کودک برای چه چیزی هست؛ مثلا غذا می‌خواهد، دل درد دارد، حوصله اش سر رفته و ...

مادر در این زمان‌ها به کودک رسیدگی می‌کند و در این زمان که رسیدگی خوبی وجود دارد دلبستگی ایمن در کودک به وجود می‌آورد؛ یعنی مادر را پایگاه امن می‌بیند که هر وقت مادر را خواستم در اختیارم هست. افرادی که در کودکی این دست آن دست می‌چرخند و مادر خیلی فعال وجود ندارد ممکن است به این دلبستگی ایمن نرسند.

بین ۶ ماهگی تا ۱۸ ماهگی اضطراب جدایی شروع می‌شود

بین ۶ ماهگی تا ۱۸ ماهگی اضطراب جدایی شروع می‌شود و ترس از دیگران هم وجود دارد. در این سن کودک باز هم به مامان خیلی نیاز دارد؛ اینکه مادر باشد و حامی کودک باشد و در واقع وقتی مادر نباشد نبودش را کودک به طور کامل احساس می‌کند.

۱۸ ماهگی اول خیلی مهم است که کودک در کنار مامان باشد

یعنی این طور که بچه ۳ ساله وقتی تنهایی به مهد می‌رود مطمئن هست مادر بر می‌گردد. اما باور ذهنی کودک ۶ ماهه تا ۱۸ ماهگی فکر می‌کند مادر رفت، دیگر رفت. در نتیجه این بازه سنی خیلی مهم است تا به دلبستگی ایمن برسند؛ یعنی بچه‌هایی که از یک سالگی مهد را شروع می‌کنند باید این دلبستگی به مربی انتقال یابد؛ یعنی مادر ابتدا در کنار مربی مهد باشد تا کودک به مربی اعتماد کند و کم کم این دلبستگی به کودک ایجاد شود؛ در نتیجه ۱۸ ماهگی اول خیلی مهم است که کودک در کنار مادر باشد.

کودکانی که دچار دلبستگی ایمن هستند بهترین نوع کودکان هستند

کودکانی که دچار دلبستگی ایمن هستند بهترین نوع کودکان هستند و در آینده از نظر روانی مشکلات خیلی کمتری دارند و در دوست پیدا کردن و روابط اجتماعی با کودکان دیگر بهتر عمل می‌کنند و حتی در بزرگسالی کودکانی هستند که ازدواج‌های موفق تری خواهند داشت؛ چون به این نتیجه رسیدند که کسی که من دوستش دارم همیشه هست.
اگر بخواهد برای ازدواج انتخابی کنند؛ حتی در ۲۰ سالگی می‌گویند اگر خواسته باشند ازدواج کنند، این موضوع خیلی مهم است که رابطه زناشویی شان به همان دوره ۱۸ ماهه اول زندگی شان بر می‌گردد که در آن موقع را چطور گذرانده و دلبستگی که با مادر داشته چگونه بوده است. این نوع کودکان کمبود محبت ندارند و سیراب از محبت هستند و وقتی ۱۸ ماهگی شان می‌گذرد خیلی راحت از مادر جدا می‌شوند؛ چون باور ذهنی دارند که مادر که همیشه مهربان بوده، به نیاز‌های من رسیدگی کرده و مراقبم بوده و چنینی کودکی کمبود محبت ندارد.

خانم‌های باردار بدانند ۱۸ ماه اول زندگی خیلی مهم است که مادر چطوری با کودکشان باشد؛ چون این زمان‌ها پایه‌ای است که شخصیت بچه را می‌سازد و حتی در ارتباطات زناشویی آینده با همسر تاثیر دارد و پایه‌اش مربوط به ۱۸ ماه اول است.

کودکانی بودند که مادر به این شکل با فرزندش نبوده و اگر کودک گریه کرده مثلا ۵ دقیقه طول کشیده تا خود را به کودک رسانده و حتی زمانی که کودک ۲، ۴ و ۶ ماهه بوده است؛ این کودکان آن احساس ایمنی را از مادر نگرفتند و در واقع بچه‌هایی هستند که کمبود محبت دارند و دلبستگی ناایمن دارند؛ یعنی کودکانی هستند که همیشه احساس کرده‌اند که اگر من گرسنه‌ام بوده دیر اقدام شده یا اگر پوشکم تمیز نبوده دیر به من رسیدند یا اگر خوابم می‌آمده و گریه می‌کردم، باز خیلی مورد توجه قرار نمی‌گرفتم؛ باز هم طولانی می‌شده تا کسی بیاید من را بخواباند.

این‌ها بچه‌هایی هستند که در آینده دچار کمبود محبت می‌شوند و در روابط اجتماعی خود حتی در در دوران مهد کودک یا دبستان در دوست یابی دچار مشکل می‌شوند و در روابط اجتماعی نیز نمی‌توانند خوب ارتباط برقرار کنند؛ یا وقتی بزرگسال می‌شوند با همسالان خود مشکل دارند؛ به این خاطر که باور ذهنی شان این است که کسی من را دوست ندارد و به من محبت نمی‌کند؛ یعنی هرچه قدر همسرشان در آینده به آن‌ها محبت کند، چون باور ذهنی شان این است که به من محبت نمی‌کند و همیشه ذهنشان درگیر است، به همین خاطر نمی‌توانند روابط زناشویی خوبی داشته باشند.

در نتیجه ۱۸ ماه اول برای کمبود محبت خیلی مهم است که بچه‌ها به چه باور ذهنی برسند که در واقع ما محبت کافی را از مادر گرفتیم یا نگرفتیم. این موضوع در کل زندگی آن‌ها می‌تواند تاثیر بگذارد.

شما به اهمیت ۱۸ ماهگی اول زندگی یک کودک اشاره کردید؛ یعنی همان ۵۵۰ روز اول زندگی کودک؛ خب نشانه‌های بالینی کمبود محبت کودک چیست؟ مثلا گفته می‌شود اگر کودکی خیلی حرف زد این کمبود محبت دارد؛ در این خصوص توضیح دهید.

اتفاقا آزمایشی روی کودکی انجام دادند و می‌خواستند ببینند که در اتاقی که کودک با مادر وارد می‌شود و این مربوط به کودک زیر ۳ سال و حدود ۲ سالگی و نیم بوده. مادر با کودک وارد آن محیط می‌شود و مثلا یک مربی یا پرستاری با اسباب بازی آنجا بوده و مادر بیرون می‌رود و بعد از چند دقیقه مادر برمی‌گردد. می‌خواستند عکس العمل کودک را ببینند. آیا کودک به سمت مادر می‌دود؟ کودکی بوده که به سمت مادر می‌رود و او را بغل می‌کند؛ این‌ها دلبستگی ایمن داشتند.

اما یکسری کودک بودند که اصلا خیلی به مادر توجه نکردند و نگاه کمی می‌کردند و مشغول بازی خودشان می‌شدند. در این سن می‌گویند این‌ها بچه‌هایی هستند که خیلی بود و نبود مادر برای آن‌ها فرقی نمی‌کند. در واقع دلبستگی شان ناایمن است.

بچه‌هایی که بزرگتر شدند بچه‌هایی هستند که اگر در واقع محبت شان با مادرشان سیراب باشد اولا در سن مهد که به مهد کودک می‌روند؛ مثلا در سن ۳ سالگی، خیلی راحت وارد مهد می‌شوند؛ چون دلبستگی ایمن با مادر دارند و وقتی می‌خواهند وارد مهد شوند دورانی یک دو هفته را می‌گذراند و بعد، خیلی راحت در آنجا می‌مانند و می‌گویند «مامان می‌رود و برمی‌گردد و خیلی راحت قبول می‌کنند تا بچه‌ای که دلبستگی نا ایمن دارد.

در واقع این یکی از نشانه‌ها برای کودکانی که می‌خواهند وارد مهد یا مدرسه شوند است. بچه‌هایی که آن محبت را از مادر به طور کامل گرفتند زود جذب غریبه نمی‌شوند و هنوز با مامانشان آن دلبستگی را دارند؛ البته دلبستگی شان، چون ایمن است قبول می‌کنند که اگر من الان بروم مهد، مامان می‌رود و بر می‌گردد. این باور در ذهنشان وجود دارد.

این کودکان دوران جذب راحت تری دارند تا بچه‌هایی که ارتباط شان با مادرشان خوب نبوده؛ در واقع آن‌ها به غریبه نیز سخت می‌توانند اعتماد کنند. یکی از نشانه‌های آن این است که در محیط آموزشی چطور برخورد می‌کنند، وقتی که کودک می‌خواهد محیط را تجربه کند.

نقاشی کودک محبت ندیده متفاوت است

این دو نشانه از نشانه‌های کودکی است که کمبود محبت دارد. همچنین یکی اینکه نقاشی‌هایی که می‌کشند از روی نقاشی‌هایشان می‌توانیم کمبود محبت را بفهمیم؛ یعنی بچه‌ای که کمبود محبت دارد در نقاشی‌اش این حالت خود را نشان می‌دهد. مثلا خیلی اوقات کودک مادر را در نقاشی حذف می‌کند یا پدر را حذف می‌کند؛ یعنی با پدر ارتباط عاطفی نداشته و خود را در کنار مادر کشیده و در واقع ارتباط خود با پدر را فقط به عنوانی که پدر می‌رود سرکار و پول می‌آورد به این شکل ترسیم کرده است.

یکی از راه‌هایی که خوب می‌توان این را فهمید در نقاشی بچه‌هاست. اینکه ببینیم وقتی ما از بچه می‌خواهیم خانواده را نقاشی کند چه جوری نقاشی را می‌کشد.

خانم آقایی! چکار کنیم محبت کردن به کودک تبدیل به لوس شدن نشود؛ یعنی حد محبت کردن و روش درست محبت کردن را توضیح دهید.

خیلی مهم است که برای کودک چند ساله باشد.

مثلا در چه سنی محبت کردن به کودک خیلی مهم است؛ معمولا در سن بالا محبت کردن نمود خاص خودش را دارد؛ واقعا در چه سنی محبت کردن برای رشد کودک مفید‌تر و مهمتر است؟

هر چه سال‌های اولیه رشد کودک باشد به خاطر آن وابستگی که به پدر و مادر دارند بیشتر نیازمند محبت کردن هستند و اینکه در هر سنی محبت کردن به کودک فرق می‌کند. مثلا در سن یک سالگی محبت کردن یک نوعی است؛ مثلا در این سن کودک نیاز‌های اولیه کودک مثل تغذیه و خواب است، اما وقتی کودک به سن ۴ سالگی رسید دیگر پوشکی ندارد و حتی غذایش را خودش می‌خورد و خوابش مثل دوره نوزادی نیست و راحت‌تر می‌خوابد و مسئله فیزیولوژیکی نیست.

آن موقع مسئله این است که چقدر روی من کنترل دارند و چقدر با من همراه هستند و در واقع هر چه بچه بزرگتر می‌شود از نظر فیزیولوژیکی به سمت نیاز‌های روانی کودک می‌رود؛ اینکه چقدر با او همراه باشند.

ما در روانشناسی انسان‌گرا می‌گوییم همان قدری که به یک بزرگتر احترام می‌گذارید باید به یک کودک هم احترام بگذارید؛ یعنی یکی از راه‌هایی که کودک محبت را حس می‌کند این است که چه فضایی را برای او ایجاد کردید.

احترام گذاشتن به کودک چگونه بوده و اینکه چقدر حرف من کودک را گوش می‌دهند؛ اینکه در مهمانی‌ها اگر به بزرگتر‌ها چیزی تعارف کردند به بچه نیز تعارف کنند. در واقع همان قدر که احترام به بزرگتر می‌گذارند به کوچکتر هم بگذارند. در مهمانی‌ها چقدر به کودک توجه کنیم.

اینکه کودک نادیده گرفته نشود. همه این‌ها را کودک به حساب حمایت و محبت‌هایی می‌گذارد که از جانب مادرش گرفته یا می‌گیرد. در واقع توجه توجهی است که به کودک می‌شود و در مهمانی به او توجه و احترام کنیم؛ یعنی هر رفتاری با مهمان می‌کنیم با کودک رفتار کنیم.

مثلا به کودک هم سلام می‌کنیم و حال و احوال کنیم و اینکه حرفهایش را می‌شنویم؛ نه به عنوان اینکه تاییدش می‌کنیم یا همیشه حرفش را قبول کنیم، بلکه شنونده خوبی برایش هستیم و حرفهایش را گوش می‌دهیم.

وقتی از سر کار به خانه می‌رویم یک ربع و نیم ساعت اول گوشی را کنار می‌گذاریم و تمام هوش و حواسمان را به بچه‌مان می‌دهیم. می‌توانیم یک ربع یا نیم ساعت با کودک این کار را کنیم و بعد از آن کودک سراغ بازی خود می‌رود. دیگر این طور نیست که کودک در سن ۴-۵ سالگی کامل به ما بچسبد، بلکه هر چی بزرگتر بشود متفاوت است.

اگر ریشه کودکان سفت باشد، تو سن نوجوانی نیز می‌بینیم که پدر و مادرش صحبت می‌کند. یکی از چیز‌هایی که هست اینکه کودکی که کار اشتباهی کرده و اگر به پدرو مادرش می‌گوید؛ مثلا بچه‌ای شیشه حاوی شیرینی یا شکلات را شکسته و ما می‌فهمیم و می‌گوییم «تو شکاندی؟» می‌گوید «ببخشید!» ما او را دعوا نمی‌کنیم و با او گفتگو می‌کنیم و اینکه کارت اشتباه بوده، اما در کنار آن پاداشی می‌گذاریم برای اینکه به ما راست گفته است. در واقع با رفتار خودمان با کودک همراه می‌شویم؛ البته در هر سنی فرق می‌کند و از یکسالگی تا ۱۵ سالگی روش محبت کردن متفاوت است.

منبع: پول نیوز

کلیدواژه: کودکان نوجوانی محبت روانشناس رشد روحی بچه هایی هستند خیلی مهم دلبستگی ایمن بچه هایی کمبود محبت ۱۸ ماه اول اول زندگی خیلی راحت محبت کردن باور ذهنی نشانه ها ۱۸ ماهگی بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۵۸۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم

بازنگری در فرمول «جیغ و دست و هورا» در ساخت برنامه‌های تلویزیون به عبارتی تبدیل شد که همه درباره‌اش صحبت می‌کنند. مجری قدیمی که اعتقاد دارد از آن برنامه‌های جذاب و کودکانه خبری نیست که بیاییم درباره اینکه جیغ و دست و هورا باشد یا نباشد صحبت کنیم. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز بحث‌های متفاوتی درباره فقدانِ محتوا برای خردسالان، کودکان و نوجوانان در تلویزیون می‌شود، برنامه‌هایی که خلاقیت و نوآوری ندارند و فقط برخی از کاراکترهای کودکانه به فرمول جیغ و دست و هورا روی می‌آورند. در گذشته‌ای نه چندان دور درباره این نکته صحبت شده بود اما انتقاد هنرمند پیشکسوت کودک در جریان جشنواره عروسکی تلویزیون (عروسک‌خونه) دوباره انتقادات را به این سمت آورد. 

روز گذشته با یکی از پزشکان حوزه کودک در خصوص دعوت کودکان به جیغ و دست و هورا صحبت کردیم که او هم اعتقاد داشت ایجاد نشاط درونی باید در دستور کار تلویزیونی‌ها قرار بگیرد نه یک تخلیه انرژی آنی و لحظه‌ای؛ که البته این اتفاق هم در نوعِ‌خودش لازم است اما کامل و جامع نیست. 

الهه رضایی مجری و برنامه‌ساز قدیمیِ تلویزیون است که شاید بهترین سال‌های کودکانه شبکه یک با اجرای او در خاطره‌ها مانده باشد؛ او در جریان گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم  بارها به جمله‌ای اشاره کرد که انتقاد بسیاری از کاربلدها و قدیمی‌های عرصه کودک است؛ متأسفانه کودک و نوجوان در کشور ما به فراموشی سپرده شده و دغدغه نیستند. چرا که به تعبیرِ رضایی، ما استعدادها و تهیه‌کنندگان قدرتمندی در حوزه کودک داریم که بخشی از آن‌ها کنار گذاشته شدند و یا به ورطه فراموشی سپرده شدند. 

او در این گفت‌وگو، دست و جیغ و هورا را آفتِ برنامه‌سازی کودک عنوان کرد و گفت: امروز برنامه‌هایی ساخته می‌شود که آهنگی می‌زنند و مجری فریاد می‌زند دست و جیغ و هورا! یا بچه‌هایشان را می‌آورند تا دیده شوند، این برنامه‌سازی نیست! 

جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی خوب است نه برنامه‌سازی تلویزیون!

این مجری قدیمی تلویزیون به خبرنگار تسنیم گفت: جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی لازم است خصوصاً برای خردسالان و مدتی به یک روشی تبدیل شد که یکی از مدارس تهران این کار را شروع کرد. صبح برای اینکه انرژی بچه‌ها را افزایش بدهد این کار را می‌کردند و روش خوبی است. اما نه به عنوان برنامه‌سازی‌های تلویزیون! البته که این روزها برنامه کودکی نداریم که بخواهیم درباره جیغ و دست و هورایش با هم بحث کنیم. ناگفته نماند که دوره‌ای همه برنامه‌های کودک تلویزیون همین کار را می‌کردند تا به گونه‌ای حواسِ کودکان را پرت کنند چون خلاقیت و نوآوری نداشتند که به رخ بکشند. 

نمی‌گویم این کار ممنوع است!

وی افزود: باز هم درباره «جیغ و دست و هورا» این نکته را باید یادآور شوم که من نگفتم و نمی‌گویم این کار ممنوع است و به طورکل نباشد. اما به اندازه کافی بایستی این اتفاق بیفتد که در آن صورت اشکالی ندارد. منتها اگر بیش از اندازه در هر کاری باشد یا در مراسم و برنامه تلویزیون، به کودکان هیچ کمکی نمی‌کند و اتفاقاً گاهی اوقات «آزاردهنده» هم خواهد بود. در هر چیزی افراط و تفریط دردسرساز است. نه خیلی همه‌چیز آرامِ آرام و نه شلوغِ شلوغ که بقیه را اذیت کند. ممکن است بچه‌ها در برهه‌ای هم لذت ببرند اما کار اصولی نیست و به اندازه و گهگاهی هم اتفاق بیفتد ایرادی ندارد. 

شکل‌گیری نشاط کودکان با جیغ و دست و هورا یا اتفاقی درونی؟!

اصلاً نیازی به این همه شلوغ‌بازی نبود

رضایی در ادامه اضافه کرد:‌ کودکان از صفر تا 6 سالگی بهترین مقطع یادگیری‌شان است. سن تربیت‌پذیری، آینده‌سازی و استعدادیابی در این زمان اتفاق می‌افتد. باید از طریق برنامه‌سازی به‌طور غیرمستقیم و مستقیم و با بازی‌های درست و کاربردی،‌ مهارت‌افزایی را رونق دهیم، اما همواره مجری فریاد می‌زند جیغ و هورای بلند و این روزها هم لباس‌های رنگارنگ بپوشند. این نوع اتفاقات نمی‌تواند برای کودک، فرهنگ‌سازی کند یا تأثیرگذار باشد. بچه‌ها نمی‌توانند الان در این شرایطی که برایشان فراهم شده انرژی‌شان را تخلیه کنند. اگر مسابقاتی برای بچه‌ها بگذارند که این بچه‌ها بتوانند انرژی‌شان را تخلیه کنند. اگر خلاقیت‌هایی را برای بچه‌ها ایجاد کنند. برنامه‌هایی که بتواند از خلاقیت‌های بچه‌ها استفاده کند، بسازند. همان‌طور که در گذشته هم این نوع برنامه‌ می‌ساختند؛ اصلاً نیازی به این همه شلوغ‌بازی نبود. باید این شلوغ بازی‌ها را کم کنند. اصلاً چه دلیلی دارد برنامه‌های تلویزیون که دست می‌زنند، جیغ و هورا بکشند.

وی خاطرنشان کرد: جیغ زدن برای تخلیه انرژی است اما نه در استودیو و برنامه‌ای که قرار است حرف‌های مهمی را در قالب مفاهیم کودکانه بزند. چون دستشان خالی از مفهوم و ارزش است به سمت چنین حرکت‌هایی می‌روند تا خلأهای ذاتی برنامه‌سازی را پُر کنند.کاری ندارند غیر از اینکه چند دقیقه‌ای با این دست و جیغ و هورا بگذرانند. اما اگر برنامه، مسابقه و خلاقیت و بینشی داشته باشد آن وقت می‌بینید که حواسِ کودک را پرتِ این نوع حرکت‌ها نمی‌کنند و فرصت کمتری را برای این همه سر و صدا اختصاص می‌دهند.

چرا ترجمه‌ها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟

کودک در تلویزیون و رسانه برای کسی مهم نیست

رضایی با اشاره به اینکه هنوز هم این نکته را تکرار می‌کنم کودک در تلویزیون و مجموعه رسانه برای کسی مهم نیست، افزود: بچه‌ها برایشان ارزش ندارند؛ اگر ارزشمند باشند باید سعی کنند روشی را انتخاب کنند که در راستای نیاز و علایق‌ کودکان قدم بردارند. آنچه که به نظر می‌آید با سبک زندگی خانواده‌های ایرانی‌ها تطبیق داشته باشد. البته برای تلاشگران شبکه کودک احترام زیادی قائلم اما احساس می‌کنم برخی از مسئولان خصوصاً در شبکه کودک، اطلاعات کودک، روانشناسی کودک و نیازسنجی‌های کودک را نمی‌شناسند، شاید نمی‌دانند بایدها و نبایدهایشان چیست که یاد بگیرند. چون ما معضلات بزرگی در جامعه‌مان داریم و فضا را جدّی نگیریم، فرهنگ‌مان از دست می‌رود. وقتی درباره خطر اعتیاد، کودکان کار و خیلی از معضلات دیگر هم صحبت می‌کنیم برخی‌ها می‌خندند و جدّی نمی‌گیرند. این فضاها واقعاً نیازمند کار جامعه‌شناسی دقیق و ساماندهی قدرتمند دارد. باید NGOهایی راه‌اندازی شوند و با دانش و کارآمد کار کنند.

تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده؟

وی در پاسخ به این سؤال که تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده و باید چه کار کند، خاطرنشان کرد: کسانی که آن موقع در گروه‌های کودک کار می‌کردند افراد متخصصی در زمینه ساخت برنامه برای کودکان، خردسالان و نوجوانان به کار می‌گرفتند. این‌ها کسانی بودند که تحصیلات‌ و تجربیات لازم در این زمینه داشتند. عشق و علاقه‌شان به بچه‌ها واقعی بود. لذا سعی می‌کردند اطلاعات راجع به برنامه‌سازی را از همه‌جا بدست بیاورند و خودشان را با خواسته‌های کودک تطبیق بدهند. متأسفانه تا آنجا که من اطلاع دارم امروز کمتر از آن اتاق فکرها و افراد متخصص در زمینه کودک فعال هستند؛ بعضاً علاقه‌مندند برنامه‌های کودک بسازند اما نه آن‌طور که باید و شاید. برنامه‌های شبکه کودک را دیدم تعداد زیادی کارتون‌های قدیمی‌اند که هنوز دوست‌داشتنی‌اند و کمتر به کار جدیدِ دلچسبی رسیده‌ام. شاید بعضاً برنامه‌هایی خوب باشد اما در حدی که بتواند علاقه‌مندان زیادی را جذب کند، نیست. دلیلش هم این است از افراد متخصص در حوزه شناختی کودک، خردسال و نوجوان استفاده نمی‌شود.

این مجری قدیمی تلویزیون با اشاره به اینکه باید همه دلسوزان کودکان برنامه‌سازی کنند، تأکید کرد: به گمان من باید تمام کسانی که دلسوزِ کودکان‌اند، برنامه‌سازی کنند. کسانی که دغدغه تربیت کودکان را دارند و به آینده بچه‌ها می‌اندیشند. آموزش‌هایی که برای بچه‌ها می‌گذارند، باید آموزش‌هایی باشد برای آینده‌شان هم مفید باشد. اگر این آموزش‌ها به شکلی طراحی شود که با روحیات بچه‌ها سازگار باشد حتماً جواب مثبتی می‌گیرد. بچه‌ها در هر گروه سنی علایقی دارند، اگر تلویزیون بتواند مجموعه‌ای از برنامه‌هایی که سرگرم‌کننده‌اند، آموزش‌های خیلی ملایم، مثبت و دوست‌داشتنی برای کودکان طراحی کرده‌اند، ارائه دهند مخاطب، مدیومی غیر از تلویزیون انتخاب نمی‌کند.

بررسی مختصات سینمای کودک و نوجوان در گفت‌وگو با مدیر شبکه کودک لبنان

می‌خواهند کاری کنند اما عملی نمی‌بینیم

رضایی در خصوص همکاری با تلویزیون گفت: ادعا می‌کنند می‌خواهیم کار کنیم و عملاً دوستان و همکارانی که می‌خواهند کاری ارائه بدهند به درِ بسته می‌خورند. من خودم یکی دو مورد با دوستان و همکاران رفته‌ایم و گفته‌ایم؛ یا ما را به اسپانسر ارجاع می‌دهند و یا می‌گویند بودجه نداریم و یا کار را به زمان دیگری موکول می‌کنند. به امید روزی که مسئولین فقط ادعا نکنند و برنامه‌های کودک برایشان مهم باشد. اما تلویزیون برای اینکه بتواند کارهای بهتری در حوزه کودک ارائه بدهد به نظر می‌آید سیاستگذاری‌ها و اهدافش را در این زمینه باید بازنگری کند. همچنین تلویزیون می‌تواند از افراد کاربلد و تهیه‌کنندگان قدیمی که دور مانده و خانه‌نشین و بیکار مانده‌اند، استفاده کند. هنوز بازنشسته نشده‌اند و از نظرات‌شان استفاده نشده است. در کارنامه‌شان کارهای ماندگار و درخشانی وجود دارد. متأسفم از اینکه برنامه‌های تلویزیون محتوای کافی ندارند، متأسفانه فقط حرف زده می‌شود و عملی نمی‌بینیم.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • کودکان گمشده غزه؛ در حسرت دیدار پدر و مادر
  • سخنگوی یونیسف: گورستان‌هایی در غزه دیدم که مملوء از کودک بود
  • اعضای شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم کودک معرفی شدند
  • ۵ هزار کودک خیابانی در تهران
  • کودک از چه سنی می‌تواند ماست بخورد؟
  • علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
  • ارسال ۹۲ تن دارو به افغانستان
  • شرایط اخذ ویزای دبی برای کودکان
  • باید و نباید‌های تعامل با کودکان چاق
  • برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم